تاریخ : جمعه 91/11/13 | 3:16 صبح | نویسنده : علی اصغربامری
به نام خدا
ایمان ، ضامن حکومت اراده
غرضم این جهت است که هیچ مکتبی در دنیا پیدا نمیشود که در اینکه
اراده باید بر میلهای انسان حکومت بکند ، کوچکترین تردیدی داشته باشد .
بحث در ضمانت اجرائی مطلب است که راه این مطلب چیست . آیا همینقدر
که گفتیم اراده و در نتیجه عقل باید بر میلها حاکم باشد ( اراده همان قوه
اجرائی عقل است ) ، با یک بایدی که ما گفتیم ، فورا دیگر عقل و اراده
در وجود ما بر میلها
حکومت میکنند ؟ ! چه چیز ضامن اجراء حکومت عقل و اراده بر میلها است ؟
یکی از مسائلی که مذهبیون به آن متمسک میشوند ، در همین جا است . میگویند اراده قوه اجرائی عقل است ، ولی خود عقل چیست و از عقل چه کاری ساخته است ؟ عقل جز روشنائی چیز دیگری نیست که انسان را روشن میکند ، اما آیا روشن کردن ، به انسان جهت هم میدهد که حالا که اطرافت روشن شد ، از این طرف برو یا از آن طرف ؟ انسان دنبال آنچه میخواهد میرود و از چراغ عقل استفاده میکند برای رسیدن به مطلوب خودش . مشکل این است که انسان چه مطلوبی داشته باشد ؟ البته در اینکه انسان نیاز دارد به چراغ عقل برای اینکه [ راه او را ] روشن کند ، بحثی نیست . انسان اگر در تاریکی حرکت کند ، مطلوب خودش را گم میکند . در نیاز به عقل بحثی نیست . ولی سخن در این است که عقل و علم که در واقع مکمل عقل و به عبارت دیگر عقل اکتسابی است روشنائی است ، محیط را روشن میکند ، انسان میفهمد چه میکند ، میفهمد که اگر بخواهد به فلان مقصد برسد ، از اینجا باید برود ، این وسیله است برای آن مقصد ، و آن ، وسیله است برای این مقصد ، ولی آیا فهمیدن و دانستن کافی است که اراده انسان بر تمایلات او حکومت بکند ؟ نه . چرا ؟ برای اینکه انسان فی حد ذاته اینطور است که دنبال منافع خودش میرود و ارادهاش تا آن اندازه ممکن است بر میلهایش حکومت بکند که منافعش اقتضاء میکند . اینجاست که تا یک امر دیگری که به انسان خواستههایی ماوراء منافع ندهد پیدا نشود ، از عقل و اراده کاری ساخته نیست ، و |
آن همان است که ما به آن " ایمان " میگوییم ، آن چیزی که هم قادر است
جلوی انسان را از منفعت پرستی تا حدود زیادی بگیرد ، و هم برای انسان مطلوبها و خواستهای ماوراء منافع فردی و مادی عرضه میدارد ، مطلوب میسازد و خلق میکند ، و آنوقت عقل هم انسان را به سوی همان مطلوب [ پیش میبرد زیرا ] عقل ، انسان را به سوی هر مطلوبی بخواهد برود ، در همان سو هدایت میکند ، که عقل چراغ است . وقتی که شما چراغ را در تاریکی به دست گرفتهاید ، چراغ به شما نمیگوید از این طرف برو یا از آن طرف ، چراغ میگوید از هر سو که میخواهی بروی من راه را برایت روشن میکنم . چون بحث ما درباره تربیت و تقویت اراده است ، اینها دیگر بحثهای استطرادی است . همین مقدار خواستیم عرض بکنیم که هیچ مکتبی در دنیا پیدا نمیشود که به این اصل اعتقاد نداشته باشد که اراده در انسان باید تقویت شود . مثلا اگر انسان میخواهد بچه را تربیت بکند باید کاری بکند که اراده در وجودش تقویت شود |
.: Weblog Themes By Pichak :.